مادر جان کجا میروی؟


☆♥ღ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺭﻧﮕﯽ ﻧﯿﺴﺖ ☆♥ღ

ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻧﮓ ﻫﺎﯼ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﻭﺳﯿﺎﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﻗﺘﯽ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﭼﺎﺩﺭﻡ ﻗﺪﻋﻠﻢ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ! ﭼﻪ ﺧﻮﺏ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﺗﺮﻫﺎ ، "*ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺯ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺭﻧﮕﯽ ﻧﯿﺴﺖ*"

مادر جان کجا میروی؟
گفت میرم خانه پسرم .
گفتم نزدیک ؟
گفت نه بلوار ابوذر
گفتم بیا من میرسونمت
گفت مزاحمت نمیشم پسرم!
گفتم چه مزاحمتی بیا میرسونمت
اومد و به سختی سوار ماشین شد و وقتی راه افتادیم حین حرکت ازش پرسیدم مادر کیو تو بهشت زهرا(س) داری که با این سن و سال به خاطرش خودت رو به زحمت انداختی؟
در جواب گفت تمام هستیم و تنها فرزندم در جنگ شهید شده وقبلنا هر هفته می اومدم و لی الان که پیر شدم دیگه هر وقت بتونم میام.
من که با شنیدم این حرفش بغض به گلوم فشار آورده بود با سختی ازش پرسیدم مادر جان با چی میایی؟ کسی میرسونتت؟
گفت نه پسرم با مترو اتو بوس میام
گفتم پس چرا الان داشتی پیاده بر میگشتی؟
گفت تنها پولی که داشتم رو امروز دادم و بری پسرم گل خریدم و گذاشتم بالای سر قبرش و دیگه پول نداشتم که بلیط مترو بخرم برای همین پیاده راه افتادم که برم سمت خونه!

579600_491894584227467_1377493216_n.jpg



نظرات شما عزیزان:

دختر بارانی
ساعت11:58---11 شهريور 1392
ای جونم دلم کباب شد
اگه تونستی به منم سر بزن
فعلا بای


PARVAZ
ساعت11:39---11 شهريور 1392


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





دو شنبه 11 شهريور 1392| 11:25 |smart-takstar| |